هيتلر يك نام بيشتر نبود
ارسالي بهمن بهمني ارسالي بهمن بهمني

مصاحبه‌ی اشپيگل آن‌لاين با ويتنی هريس مدعی‌العموم دادگاه نورنبرگ

برگردان: علی‌محمد طباطبايی

 

 

شصت سال پيش از اين در يك روز يكشنبه دادگاه رسيدگی به جنايات جنگی نورنبرگ برای اجرای عدالت در مورد رهبران نازی آغاز به كار كرد. ويتنی هريس (Whitney Harris) يكی از چهره ‌های اصلی آن محاكمه بود. بخش اينترنتی اشپيگل با او گفتگويی در باره‌ی فرمانده‌ی آشويتس رودولف هوس (Rudolf Hoess) ، هراس‌های عاطفی كه از آن دادگاه باقی ماند و ايالات متحده انجام داده است.

 

اشپيگل: در ١٩٤٥ هنگامی كه شما به جمع آوری شواهدی برای پيگرد قانونی و محاكمه‌ی جنايات جنگی نازی‌ها آغاز كرديد، چيزی بيش از يك ماشين تحرير مستعمل، يك منشی آلمانی زن و مقدار زيادی نيت خير نداشتيد. آيا مسئوليت عظيم بستن اتهام به رهبران پبشين نازی فشار زيادی به شما وارد نمی‌ساخت؟

 

هريس: كل آن دادگاه يك چالش عظيم بود. مسئوليتی كه در آن دادگاه به من محول شده بود رسيدگی به پرونده‌ی ارنست كالتن برونر (Ernest Kaltenbrunner) بود. يعنی من می‌بايست قتل ميليون‌ها يهودی كه توسط اس اس و گشتاپو انجام شده بود را مورد تحقيق قضايی قرار می‌دادم. كالتن برونر جانشين راينهارد هيدريش (Reinhard Heydrich) در مقام رئيس امنيتی رايش بود و مسئول ده‌ها هزار مامور گشتاپو، پليس و نيروهای اطلاعاتی ـ امنيتی.

 

اشپيگل: قبل از آن كه محاكمه آغاز شود اطلاعات شما از قتل عام‌ها تا چه حد بود؟

 

هريس: من كمترين تصوری هم از ابعاد كشتارهای جمعی كه در آلمان به وقوع پيوسته بود نداشتم. در واقع هنگامی كه تحقيقات خود را شروع كرديم چندان شواهد محكمی در اين مورد نداشتيم.

 

اشپيگل: اما سپس از طريق بازجويی از فرمانده‌ی پيشين آشويتس رودولف هوس توانستيد كه يكی از اولين مدارك مستند را ارائه دهيد كه قتل عام يهودی‌ها را تاييد می‌كرد.

 

هريس: بلي. اين يك نقطه‌ی عطف تعين كننده در آن محكمه بود. جمع آورش شواهد در واقع هنگامی كه من متوجه شدم انگليسی‌ها هوس را دستگير كرده‌اند از پيش كامل شده بود. سپس درخواست كردم كه او را به دادگاه نورنبرگ تحويل دهند و به اين ترتيب موافقت به عمل آمد كه من سه روز از او بازجويی كنم. هوس برايم توضيح داد كه فرمانده‌ی رايش اس اس يعنی ‌هاينريش هيملر شخصاً به او دستور داده بود كه آشويتس را به يك اردوگاه كشتار جمعی در ١٩٤١ تبديل كند. هوس در بخش جديد اردوگاه در بيركناو (Birkenau) اتاق‌های گاز و كوره‌های آدم سوزی را ايجاد كرد. او اطلاعات دقيقی از فجايع نازی‌ها در اختيار ما گذاشت و برآورد نمود كه ٥/٢ ميليون يهودی، كولی و زندانيان جنگی به قتل رسيده‌اند ـ به اضافه‌ی ٥/١ ميليون انسانی كه در اثر سوء تغذيه، از پا افتادگی و خستگی و بيماری يا سوء رفتار مردند.

 

اشپيگل: برداشت كلی شما از خود هوس چه بود؟

 

هريس: او شخصاً آدمی نبود كه كسی را تحت تاثير قرار دهد. هيچ چيز خاص و غيرعادی در او ديده نمی‌شد كه حكايت از وجود يك جنايتكار نفرت انگيز در پشت چهره‌ی او داشته باشد. او كاملاً مانند انسان‌های معمولی بود. او به آرامی و با اطمينان خاطر سخن می‌گفت. البته هرگز داوطلبانه اطلاعاتی را افشا نكرد. اما تا آنجا كه می‌توانم به خاطر بياورم او پرسش‌های مرا صادقانه پاسخ می‌گفت. و عجيب آن كه ما راهی نمی‌يافتيم كه بتوانيم شهادت‌های او را به دادگاه اضافه كنيم. زيرا همانگونه كه قبلاً اشاره كردم در آن موقع ما ديگر جمع آوری شواهد را به پايان برده بوديم.

 

اشپيگل: راه حل شما برای اين مشكل چه بود؟

 

هريس: وكيل كالتن برونر يعنی كورت كاوفمان (Kurt kaufman) در اين مورد به داد ما رسيد. او دفاع موكل خود را بر اين ادعا قرار داد كه كالتن برونر رئيس امنيتی رايش شده بود تا بتواند نيرو و انرژی خود را بر فعاليت‌های ضداطلاعاتی متمركز كند و نه بر اردوگاه‌های كار اجباری. برای تاييد اين سخن كاوفمان ادعا كرد كه كالتن برونر پايش را در هيچ اردوگاه كار اجباری نگذاشته است. هوس دقيقاً همان شخص بود كه اين گفته را تاييد كند ـ حداقل در مورد اردوگاه آشويتس. به اين ترتيب كاوفمان هوس را به عنوان شاهد به دادگاه فراخواند و ما هم توانستيم به شيوه‌ی خودمان او را سوال پيچ كنيم.

 

اشپيگل: هوس در هر حال به مرگ محكوم شده بود و كمك چندانی به كالتن برونر نكرد. آيا به عقيده‌ی شما كالتن برونر واقعاً بر اين بارو بود كه می‌تواند با دروغ گفتن از اعدام رهايی يابد؟

 

هريس: نخير. اكثر متهمين می‌پذيرفتند كه جنايات جنگی و قتل عام يعوديان حقيقتاً روی داده است. اما سعی آنها اين بود كه سهم و نقش خود در آن رويدادها را كاهش دهند. كالتن برونر هم فكر نمی‌كرد مورد عفو قرار گيرد. او در واقع تنها كسی بود كه پس از دريافت حكم اعدام استيناف نداد.

 

اشپيگل: كدام يك از متهمين ماندگار ترين تاثير را بر شما گذاشت؟

 

هريس: يوليوس اشترايشر ضد يهود كه ناشر Stuermer بود بدون ترديد غيرقابل تحمل‌ترين از ميان آنها بود. بدون استثنا همگی، حتی در ميان خود آن گروه از او بدشان می‌آمد. آلبرت شپر (Albert Speer) مهندس معمار هيتلر و وزير جنگ و تسليحات از طرف ديگر بسيار تاثير مطبوعی می‌گذاشت. زيرا تلاشی برای بيگناه نشان دادن خودش نداشت. او محاكمه را به دقت دنبال می‌كرد و در مسير دادگاه اهل همكاری بود و نادم از اعمال خودش. به احتمال بسيار همين هوش و ذكاوت او بود كه وی را از دريافت حكم اعدام معاف كرد.

 

اشپيگل: آيا می‌توان آن محاكمه را عادلانه دانست؟

 

هريس: يقيناً. به باور من ما موفق شيده بوديم كه از هر سيستم حقوقی بهترين بخش‌ها را جدا كرده و از آنها تركيب جديدی درست كنيم. پرسش سرنوشت ساز در آن زمان اين نبود كه آيا آلمان مرتكب آن جنايات جنگی شده بود كه اين ديگر واقعيتی غير قابل انكار و برای همه پذيرفته شده بود. پرسش اصلی ما در آن زمان اين بود: آيا آن متهم مورد نظر در جنايت‌های نازی‌ها شركت داشته يا خير و مسئوليت او در آنها تا چه حد بوده است؟ برای آن كه بتوانيم به اين پرسش‌ها تا حد ممكن به دقت پاسخ دهيم ما هزارها سند را مورد بررسی دقيق قرار داديم.

 

اشپيگل: بسياری از ناظرين مقدمات آن دادگاه را بسيار بی‌نظم و آشفته توصيف كرده‌اند. آيا حقيقتاً همين طور بود؟

 

هريس: ترجيح می‌دهم كه اين اصطلاح آشفته و بی‌نظم را به كار نبرم. البته ما مشكلاتی داشتيم زيرا برای اولين بار بود كه تلاشی برای يك دادگاه نظامی بين المللی انجام می‌شد. متفقين در تابستان ١٩٤٥ گردهمايی در لندن داشتند تا تصميم بگيرند كه دادگاه در كجا بايد برگذار شود و موارد اتهامی چه بايد باشد.

 

اشپيگل: آيا تفاوت‌های ايدئولوژيك و رقابت‌های موجود ميان متفقين صدمه‌ای به كار دادگاه وارد نمی‌ساخت؟

 

هريس: در بعضی موارد گفتگو ميان متفقين دشوار بود. اما من مطمئن هستم كه آن اختلاف نظر‌ها تاثير منفی بر جريان معمول دادگاه نداشت. برعكس: در برخی موارد مباحثه ميان دادستان‌ها به جلوگيری از انجام خطاها طی جريان دادرسی كمك نمود.

 

اشپيگل: رئيس آن زمان شما رابرت جكسون دادستان كل ايالات متحده به عنوان پدر معنوی و رهبر دادگاه نورنبرگ به شمار می‌آيد. نقش او دقيقاً چه بود؟

 

هريس: عملاً همه بر اين عقيده بودند كه جكسون رهبر واقعی آن دادرسی است. وی در نطق افتتاحيه‌ی خود لحن و مسير كل دادگاه را معين نمود. اين جكسون بود كه تعيين كرد دادگاه بايد تماماً بر شواهد قاطع و مصاحبه با شهود استوار گردد.

 

اشپيگل: در روزی كه اعدام‌ها انجام شد وضعيت كلی چگونه بود؟

 

هريس: شديداً متشنج. توجه رسانه‌ها بسيار بالا بود و هنگامی كه دانسته شد هرمان گورينگ در سلول خودش و با خوردن كپسول سيانور خودكشی كرده خبرنگاران به راستی از هيجان ديوانه شده بودند.

 

اشپيگل: آيا خودكشی گورينگ را بايد به عنوان يك آخرين پيروزی شخصی بر دادگاه بين‌المللی به حساب آورد؟

 

هريس: خوب، او در دقايق آخر موفق شود كه از مرگ با طناب دار اجتناب كند و از مامور اجرای حكم بگريزد. احتمالاً او می‌خواست كه در آن آخرين لحظه انزجار خودش را نسبت به متفقين نشان دهد.

 

اشپيگل: شما با تجربياتی كه در دادگاه نورنبرگ به دست آورده بوديد چه كرديد؟

 

هريس: من در باره‌ی آن رويداد كتابی نوشتم و سپس به ايالات متحده به عنوان استاد حقوق بازگشتم. در آن زمان به خودم می‌گفتم: می‌خواهم پرونده‌ی اين بخش از زندگی خود را برای هميشه به بايگانی بفرستم و ديگر نمی‌خواهم كه در آن باره فكر كنم، يا چيزی بنويسم. من نمی‌خواستم كه با خاطرات آن زندگی كنم. حدود ٢٠ سال طول كشيد تا بتوانم با آن رويداد كنار بيايم. حتی امروزه نيز اين رويداد وحشتناك در تاريخ بشر حقيقتا مرا رنج می‌دهد. تمامی اين جنايت‌های وحشتناك را نبايد منحصراً پديده‌ای آلمانی دانست.

 

اشپيگل: بلكه؟

 

هريس: من كاملاً مطمئن هستم كه آدولف هيتلر صرفاً نامی بيش نبود كه بر فروپاشی مطلق اخلاقی در جهان قرن بيستم دلالت داشت. در واقع همه چيز در ١٩١٤ با جنگ جهانی اول هنگامی كه همه همديگر را می‌كشتند و هيچ استندرد اخلاقی باقی نمانده بود آغاز شد. انتقام دستور روز بود و هر عذری موجه.

اشپيگل: و امروز؟

 

هريس: امروز هنوز هم با همان مسائل روبر هستيم. كافی است كه تروريسم را مورد توجه قرار دهيم ـ هيچ كس نمی‌داند كه آخر آن به كجا ختم می‌شود. اگر خواهان آينده‌ای برای فرزندان خود هستيم، اگر می‌خواهيم كه باقی بمانيم جداً نيازمند آن هستيم كه نگرش‌های اخلاقی و سياسی خود را مورد بررسی مجدد قرار دهيم.

 

 


اشپيگل: از چه جهت؟

 

هريس: ما ديگر تاب تحمل جنگ در اين جهان را نداريم. جنگ‌ها نه فقط برای جوامعی كه به طور مستقيم درگير آنها هستند كه برای تمامی بشريت ويرانگراند.

 

اشپيگل: آيا اين شوخی تاريخ نيست كه در ميان تمامی كشورهای جهان بايد اين ايالات متحده باشد كه از امضای مصوبات روم جهت رسميت بخشيدن به دادگاه بين المللی جنايات جنگی لاهه سرباز می‌زند؟

 

هريس: من شخصاً از مدافعين پروپاقرص دادگاه بين المللی جنايات جنگی هستم و به هيچ وجه اين را قابل پذيرش نمی‌دانم كه ايالات متحده هنوز هم آن مصوبه را امضا نكرده است. البته ٤٠ سال طول كشيد تا بالاخره ايالات متحده كنوانسيون سازمان ملل متحد برای منع كشتار جمعی را امضا كند. واقعاً چه نيازی به چنين زمان طولانی برای موضع گيری بر عليه كشتار جمعی بود؟ از آن بيم دارم كه برای امضای مصوبه روم نيز به زمان بسياری نياز باشد.

 

 


January 2nd, 2006


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی